در ستایش قضاوت در گره خوردگی هوش و اخلاق در حق دكتر فرهاد ميثمی

شاید سالها از آخرین باری که او را دیدم میگذرد. حتی درست یادم نیست کی. جسته و گریخته نوشته هایش در فیسبوک و اینستاگرام را دنبال میکردم . گاهی با مواضعش برای تاثیرگذاری همسو بودم و گاه نه. سالها پیش در میانه راه روانکاوی شخصی ام به این نتیجه رسیدم که گویا دیگر دانستن و فهم تاریخ و دیرینه شخصی ام در بازسازی آنچه میخواهم بیافرینم کافی نیست. بیشتر میخواستم بدانم. نیاز داشتم تاریخ بدانم. و اول از همه دانستن تاریخ معاصر ایران.
برخلاف اکثر همسن و سالهایم که با دکتر میثمی بزرگوار که از طریق مقدمه هایش بر کتابهای کنکور آیندگان میشناختندش، من او را سالها پس از کنکور و از طریق گروه های مطالعاتی تاریخ معاصر ایران شناختم. این روزها که او در زندان است و به تدریج اعتصاب غذایش را برای قضاوت عادلانه سخت تر میکند یادداشت‌های زیادی از شاگردانش را می خوانم و بیشتر از پیش با او آشنا میشوم.
گپ و گفتی دوستانه از او را به یاد می آورم و جملاتی از او که همیشه در گوشم پژواک میکنند. پیرامون جایگاه ضعیف علوم انسانی در دانشگاه های ایران صحبت می کردیم. گفتم : بعضی ها می گویند که جایگاه ضعیف علوم انسانی در ایران به اینجا برمیگردد که بچه های با هوش ما از ابتدا به سمت رشته های پزشکی و مهندسی سوق داده می‌شوند و دانش آموزان ضعیف تر می‌مانند و علوم انسانی. گفت: «شاید هم به این دلیل که ما هنوز آنقدر باهوش نشده ایم که بدانیم باید به سراغ علوم انسانی برویم». او موسسه پولساز آینده سازان را رها کرد چوناز نظرش کارهای درست تری برای انجام باقی مانده بود. به قول خودش : «آینذه سازان را رها کردم چون مشق هایم را ننوشته بودم و درس هایم را نخوانده بودم». او فارغ التحصیل پزشکی بود اما طبابت را هم درنیافت و می گفت : «چون میبینم شرایط را و نمیخواهم در شرایط پزشکانی قرار گیرم که بیشمار بیمار را در ده دقیقه ویزیت می کنند… .
از زمانی که بیش از یک ماه پیش اعتصاب غذایش را شروع کرد دوستانی بسیار برایش نوشتند و خواستند که اعتصاب غذایش را بشکند. و دوستانی هم نوشتند و خواستند که دستگاه قضا خواسته های دکتر میپمی را جامه عمل بپوشاند. من در تمامی این مدت ننوشتم . میدانستم که نه او از تصمیمش برمیگردد و نه با نوشتن من سیستم دستگاه قضا عوض می شود.
اما امروز که مینویسم با وجود اینکه حقیقتا در مورد وضع جسمی اش با وجود بیماری مزمن گوارشی اش نگرانم اما می دانم که احتمال تاثیرگذاری نوشته ام روی تصمیم وی و نیز تصمیم سیستم اندک است. اما مینویسم که حق تاثیرگذاری انتخاب اخلاقی و شرافتمندانه او را به جا آورده باشم. می نویسم که از یاد نبرم درعصر حاضر که زمانه رقاصه پول و رسانه و تفنگ است و ادعای شبه روشنفکرانه «قضاوت نکنیم » صورتکی حماقت باربر رخ این رقاصه، بیش از همیشه به قضاوت، معیارهای و تشخیص درست از نادرست و گزینش اخلاقی نیاز دارم. می نویسم تا حداقل حق تاثیرگذاری انتخاب شریف او را به عنوان معلم و دوستی صلح جو و اخلاق مدار در مورد شخص خودم به جا آورده باشم. گرچه شاید انتخاب من برای تاثیرگذاری متفاوت از او باشد و روش اش را تایید نکنم.
می نویسم تا از یاد نبرم اگر روزی خواستم باهوشی را در زرنگی در دور زدن اصول اخلاقی بدانم یادم بیاید که شاید هنوز آنقدر باهوش نشده ام که اخلاقی زندگی کنم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *